شنبه 88 شهریور 28 , ساعت 5:0 عصر
«75» أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَمَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ
ترجمه: (اى مسلمانان) آیا امید دارید که (یهودیان) به آیین شما ایمان آورند، در حالیکه گروهى از آنان، سخن خدا را مىشنیدند و پس از فهمیدن، آنرا تحریف مىکردند، در حالیکه اهل علم و دانش بودند.
در آغاز ظهور اسلام، انتظار مىرفت که یهودیان، پیش از دیگران به اسلام روى آورند، زیرا آنها اهل کتاب بوده و نشانههاى پیامبر اسلام را در کتابهاى خود خوانده بودند، امّا عملاً در مقابل مسلمانان و در کنار مشرکان قرار گرفتند.
این آیه مسلمانان را دلدارى مىدهد که اگر مىبینید یهودیان، اسلام نمىآورند و تسلیم آیاتِ قرآن نمىشوند، نگران نشوید و در آیین خود شک نکنید و اصولاً چنین انتظارى را از آنها نداشته باشید. زیرا اینها فرزندان همان کسانى هستند که همراه حضرت موسى به کوه طور رفته و سخن خدا را شنیدند و دستوراتِ او را درک کردند، امّا باز آنرا تحریف کرده و به دین خود وفادار نماندند.
از این آیه مىآموزیم که:
انتظارِ ایمان آوردنِ همه مردم خوبست، اما باید بدانیم که بسیارى از مردم حاضر به پذیرش حق نیستند، پس کفرِ آنها موجب شک و تزلزلِ ما، در عقایدمان نشود.
در آغاز ظهور اسلام، انتظار مىرفت که یهودیان، پیش از دیگران به اسلام روى آورند، زیرا آنها اهل کتاب بوده و نشانههاى پیامبر اسلام را در کتابهاى خود خوانده بودند، امّا عملاً در مقابل مسلمانان و در کنار مشرکان قرار گرفتند.
این آیه مسلمانان را دلدارى مىدهد که اگر مىبینید یهودیان، اسلام نمىآورند و تسلیم آیاتِ قرآن نمىشوند، نگران نشوید و در آیین خود شک نکنید و اصولاً چنین انتظارى را از آنها نداشته باشید. زیرا اینها فرزندان همان کسانى هستند که همراه حضرت موسى به کوه طور رفته و سخن خدا را شنیدند و دستوراتِ او را درک کردند، امّا باز آنرا تحریف کرده و به دین خود وفادار نماندند.
از این آیه مىآموزیم که:
انتظارِ ایمان آوردنِ همه مردم خوبست، اما باید بدانیم که بسیارى از مردم حاضر به پذیرش حق نیستند، پس کفرِ آنها موجب شک و تزلزلِ ما، در عقایدمان نشود.
«76» وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَآجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
«77» أَوَلَا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ
«77» أَوَلَا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ
ترجمه: (گروهى از یهود) هنگامى که مؤمنان را ملاقات کنند، مىگویند: «ایمان آوردیم»، ولى هنگامى که با یکدیگر خلوت مىکنند، (به یکدیگر اعتراض کرده و) مىگویند: «چرا مطالبى را که خداوند (درباره پیامبر اسلام) براى شما بیان کرده، (براى مسلمانان) بازگو مىکنید، تا آنان (در قیامت) در پیشگاه خداوند علیه شما احتجاج و استدلال کنند. آیا نمىاندیشید؟»
آیا آنها نمىدانند که آنچه را پنهان سازند و آنچه را آشکار کنند، خداوند مىداند؟
در صدر اسلام، برخى از یهود، وقتى مسلمانان را مىدیدند، مىگفتند چون نشانههاى پیامبرِ شما در توراتِ ما آمده است، ما نیز به دین شما ایمان مىآوریم، ولى همین افراد وقتى به یکدیگر مىرسیدند، همدیگر را مورد سرزنش قرار مىدادند که چرا نشانههاى «محمّد» را براى مسلمانان بازگو مىکنید؟ مگر نمىدانید که آنها همین مطالب را علیه شما در قیامت بکار مىگیرند.
نتیجه آن تحریفِ حقایق،از سوى دانشمندانِ یهود، و این کتمانِ حقیقت، از سوى عموم مردم، آن شد که امروزه میلیونها یهودى و مسیحى در جهان وجود داشته باشد.
از این آیه مىآموزیم که:
بزرگترین خیانت، خیانت فرهنگى است. کتمان و تحریف حقایق، خیانتى است که نسلهاى بسیارى را به انحراف و بیراهه مىکشاند.
آیا آنها نمىدانند که آنچه را پنهان سازند و آنچه را آشکار کنند، خداوند مىداند؟
در صدر اسلام، برخى از یهود، وقتى مسلمانان را مىدیدند، مىگفتند چون نشانههاى پیامبرِ شما در توراتِ ما آمده است، ما نیز به دین شما ایمان مىآوریم، ولى همین افراد وقتى به یکدیگر مىرسیدند، همدیگر را مورد سرزنش قرار مىدادند که چرا نشانههاى «محمّد» را براى مسلمانان بازگو مىکنید؟ مگر نمىدانید که آنها همین مطالب را علیه شما در قیامت بکار مىگیرند.
نتیجه آن تحریفِ حقایق،از سوى دانشمندانِ یهود، و این کتمانِ حقیقت، از سوى عموم مردم، آن شد که امروزه میلیونها یهودى و مسیحى در جهان وجود داشته باشد.
از این آیه مىآموزیم که:
بزرگترین خیانت، خیانت فرهنگى است. کتمان و تحریف حقایق، خیانتى است که نسلهاى بسیارى را به انحراف و بیراهه مىکشاند.
«78» وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لَا یَعْلَمُونَ الْکِتَبَ إِلَّا أَمَانِىَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ
ترجمه: و برخى از یهود، مردمان عوام و درس ناخواندهاى هستند که کتابِ خدا را جز آرزوهایى، نمىدانند (و به پندارهایشان دل بستهاند) آنها جز گمان، چیزى ندارند.
این آیه گروه دیگرى از بنىاسرائیل را معرفى مىکند که بر خلافِ گروه پیشین که آگاه بودند، ولى حقایقِ را کتمان یا تحریف مىکردند، مردم عوامى هستند که از مطالب تورات خبرى ندارند و با آرزوهاى خود زندگى مىکنند.
آنها خیال مىکردند که در تورات، قوم یهود، نژاد برتر شمرده شده و آنان، محبوبان خدا هستند.لذا در قیامت نجات مىیابند و به جهنم نمىروند، و اگر هم مجازاتى براى آنان باشد، چند روزى بیشتر نیست.
البته ممکن است چنین خیالات و آرزوهایى در میان پیروان دیگر ادیان الهى نیز باشد، اما باید بدانیم اینها همه نتیجه بىاطلاعى از کتابِ خداست، وگرنه در هیچیک از کتب آسمانى چنین خیالاتِ واهى نیامده است.
از این آیه مىآموزیم که:
دورى از کتب آسمانى و خصوصاً قرآن، زمینه رشد خرافات و خیالات، در میان پیروان ادیان است و بىسوادى، منشأ این مشکل بزرگ مىباشد.
این آیه گروه دیگرى از بنىاسرائیل را معرفى مىکند که بر خلافِ گروه پیشین که آگاه بودند، ولى حقایقِ را کتمان یا تحریف مىکردند، مردم عوامى هستند که از مطالب تورات خبرى ندارند و با آرزوهاى خود زندگى مىکنند.
آنها خیال مىکردند که در تورات، قوم یهود، نژاد برتر شمرده شده و آنان، محبوبان خدا هستند.لذا در قیامت نجات مىیابند و به جهنم نمىروند، و اگر هم مجازاتى براى آنان باشد، چند روزى بیشتر نیست.
البته ممکن است چنین خیالات و آرزوهایى در میان پیروان دیگر ادیان الهى نیز باشد، اما باید بدانیم اینها همه نتیجه بىاطلاعى از کتابِ خداست، وگرنه در هیچیک از کتب آسمانى چنین خیالاتِ واهى نیامده است.
از این آیه مىآموزیم که:
دورى از کتب آسمانى و خصوصاً قرآن، زمینه رشد خرافات و خیالات، در میان پیروان ادیان است و بىسوادى، منشأ این مشکل بزرگ مىباشد.
«79» فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَبَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوْیْلٌ لَهُمْ مِّمَّا یَکْسِبُونَ
ترجمه: واى بر آنان که به دست خود کتاب مىنویسند و مىگویند: «این از جانب خداست»، تا آنرا به بهاى اندکى بفروشند. واى بر آنان از آنچه دستهایشان بنوشت، و واى بر آنان از آنچه به دست آوردند.
در طول تاریخ، همواره دانشمندانى در لباسِ دین، دین را وسیله دنیاى خود قرار دادهاند. آنان مطالبى را از خود مىنویسند ولى به خدا نسبت مىدهند، تا ثروتى بیندوزند، یا در نزد مردم و حاکمان مقامى کسب کنند.
قرآن با شدیدترین لحن و با تکرار کلمه «ویل» نسبت به خطر این دانشمندان، هشدار مىدهد.
از این آیه مىآموزیم که:
دین سازى و دین فروشى، خطرى است که از ناحیه دانشمندان فاسد، متوجه مردم است. پس باید مردم مراقب باشند و هر سخنى را نپذیرند، گرچه گوینده به ظاهر در لباس دین در آمده باشد.
در طول تاریخ، همواره دانشمندانى در لباسِ دین، دین را وسیله دنیاى خود قرار دادهاند. آنان مطالبى را از خود مىنویسند ولى به خدا نسبت مىدهند، تا ثروتى بیندوزند، یا در نزد مردم و حاکمان مقامى کسب کنند.
قرآن با شدیدترین لحن و با تکرار کلمه «ویل» نسبت به خطر این دانشمندان، هشدار مىدهد.
از این آیه مىآموزیم که:
دین سازى و دین فروشى، خطرى است که از ناحیه دانشمندان فاسد، متوجه مردم است. پس باید مردم مراقب باشند و هر سخنى را نپذیرند، گرچه گوینده به ظاهر در لباس دین در آمده باشد.
«80» وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
ترجمه: و (بنىاسرائیل) گفتند: «آتش دوزخ جز چند روزى، هرگز به ما نخواهد رسید.» (اى پیامبر به آنان) بگو: آیا پیمانى نزد خدا گرفتهاید، که البته خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمىورزد، یا آنکه بر خداوند چیزى را نسبت مىدهید که به آن علم ندارید.
در آیات قبل گفتیم که عوامِ یهود خیالاتِ باطلى داشتند. این آیه یکى از آنها را چنین بیان مىدارد که آنها مىگفتند: اگر بر فرض، گناهى بکنیم، کیفر ما کمتر از دیگران است و فقط چند روزى در عذاب خواهیم بود.
قرآن بر این پندار غلط، خط بطلان کشیده و مىفرماید: این عقیده، سخن ناروایى است که شما به خدا نسبت مىدهید، زیرا تنها تقوى و عمل صالح است که مایه برترى انسانها بر یکدیگر مىگردد و این معیار، میزان پاداش و کیفر در قیامت است.
از این آیه مىآموزیم که:
امتیاز طلبى و نژادپرستى ممنوع. همه انسانها در برابر خدا یکسان هستند و هیچ قوم و نژادى در نزد خدا برتر از دیگران نیست.
در آیات قبل گفتیم که عوامِ یهود خیالاتِ باطلى داشتند. این آیه یکى از آنها را چنین بیان مىدارد که آنها مىگفتند: اگر بر فرض، گناهى بکنیم، کیفر ما کمتر از دیگران است و فقط چند روزى در عذاب خواهیم بود.
قرآن بر این پندار غلط، خط بطلان کشیده و مىفرماید: این عقیده، سخن ناروایى است که شما به خدا نسبت مىدهید، زیرا تنها تقوى و عمل صالح است که مایه برترى انسانها بر یکدیگر مىگردد و این معیار، میزان پاداش و کیفر در قیامت است.
از این آیه مىآموزیم که:
امتیاز طلبى و نژادپرستى ممنوع. همه انسانها در برابر خدا یکسان هستند و هیچ قوم و نژادى در نزد خدا برتر از دیگران نیست.
«81» بَلَى مَن کَسَبَ سَیِّئَةً وَأَحَطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فأُوْلَئِکَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ
«82» وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَبُ الجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَلِدون
«82» وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَبُ الجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَلِدون
ترجمه: (چنین نیست که آنها گمان مىکنند) بلکه آنان که به دنبال گناه روند و گناهانشان، آنها را احاطه کند، قطعاً اهل آتشند و در آن جاودانه خواهند بود.
و آنان که ایمان آورده و کارهاى نیک انجام دهند، قطعاً اهل بهشتاند و همیشه در آن خواهند بود.
بر خلاف پندارهاى باطل، این دو آیه میزان و معیارِ کیفر و پاداش الهى در قیامت را، چنین بیان مىدارد:
هر که از روى عمد و اراده بدنبال گناه رود، تا آنجا که گناه او را در خود غرق کند، همواره در آتش است و راه گریزى ندارد، و در این کیفر تفاوتى میان یهود با دیگران نیست.
چنانکه شرط ورود به بهشت، ایمان و عمل، در کنار یکدیگر است، و ایمان به تنهایى، و یا عمل به تنهایى کافى نیست، تا چه رسد به آنکه کسى بخواهد بر اساس خیال و آرزو به بهشت در آید!
از این آیه مىآموزیم که:
1- گناه، گاهى چنان در وجود انسان رسوخ مىکند که قلب و روح را پوشانده و جز زشتى و پلیدى در گفتار و رفتار از انسان صادر نمىشود.
2- امید بدون عمل، ارزشى ندارد. میزان در پاداش الهى، ایمان و عمل است، نه گمان و آرزو.
و آنان که ایمان آورده و کارهاى نیک انجام دهند، قطعاً اهل بهشتاند و همیشه در آن خواهند بود.
بر خلاف پندارهاى باطل، این دو آیه میزان و معیارِ کیفر و پاداش الهى در قیامت را، چنین بیان مىدارد:
هر که از روى عمد و اراده بدنبال گناه رود، تا آنجا که گناه او را در خود غرق کند، همواره در آتش است و راه گریزى ندارد، و در این کیفر تفاوتى میان یهود با دیگران نیست.
چنانکه شرط ورود به بهشت، ایمان و عمل، در کنار یکدیگر است، و ایمان به تنهایى، و یا عمل به تنهایى کافى نیست، تا چه رسد به آنکه کسى بخواهد بر اساس خیال و آرزو به بهشت در آید!
از این آیه مىآموزیم که:
1- گناه، گاهى چنان در وجود انسان رسوخ مىکند که قلب و روح را پوشانده و جز زشتى و پلیدى در گفتار و رفتار از انسان صادر نمىشود.
2- امید بدون عمل، ارزشى ندارد. میزان در پاداش الهى، ایمان و عمل است، نه گمان و آرزو.
نوشته شده توسط احسان کاکایی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نماز خالصانه
جمجمه انوشیروان سخن مى گوید
چگونگى گناهان فرو مى ریزد
زندگى دنیا
مردى که باغهاى بهشت را به دنیا فروخت
خصلت هاى پسندیده
دروغ کوچک در نامه اعمال
کنترل زبان
انسان خوشبخت
زندن شدن مردگان
علامتهاى آخرالزمان
گناه مهمترین عامل تخریب شخصیت
حل مشکلات اجتماعى در سایه پیروى از قرآن
جوان شب زنده دار
خشتى از طلا و خشتى از نقره
[همه عناوین(57)]
جمجمه انوشیروان سخن مى گوید
چگونگى گناهان فرو مى ریزد
زندگى دنیا
مردى که باغهاى بهشت را به دنیا فروخت
خصلت هاى پسندیده
دروغ کوچک در نامه اعمال
کنترل زبان
انسان خوشبخت
زندن شدن مردگان
علامتهاى آخرالزمان
گناه مهمترین عامل تخریب شخصیت
حل مشکلات اجتماعى در سایه پیروى از قرآن
جوان شب زنده دار
خشتى از طلا و خشتى از نقره
[همه عناوین(57)]