سه شنبه 89 آبان 4 , ساعت 8:54 صبح
در زمان صلى الله علیه و آله مؤ منى از اهل صفه (10) سخت فقیر و مستمند بود. وى تمام نمازها را پشت سر پیامبر صلى الله علیه و آله مى خواند. رسول خدا صلى الله علیه و آله بر او ترحم مى کرد و به نیازمندى و غریبى او توجه داشت و مى فرمود:
اى سعد! اگر چیزى به دستم برسد تو را بى نیاز مى سازم .
مدتى گذشت چیزى به دست پیغمبر نیامد. حضرت به حال سعد بیشتر اندوهگین شد. خداوند سبحان به اندوه پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت به سعد توجه فرمود. جبرئیل را با دو درهم خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله فرستاد.
جبرئیل به حضرت عرض کرد: اى محمد! خدا از اندوه تو براى سعد آگاه است . آیا دوست دارى او را بى نیاز سازى ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله : آرى !
جبرئیل : این دو درهم را به او مرحمت کن و دستور بده با آن تجارت کند. پیامبر صلى الله علیه و آله در درهم را گرفت . وقتى که براى نماز ظهر از منزل خارج شد سعد را دید که در خانه ایستاده و منتظر آن حضرت است .
فرمود: اى سعد! آیا تجارت خوب بلدى ؟
عرض کرد: سرمایه اى ندارم که با آن تجارت کنم .
پیامبر صلى الله علیه و آله دو درهم به او داد و فرمود: با آن تجارت کن و روزى خدا را به دست آور.
سعد دو درهم را گرفت و در خدمت پیغمبر صلى الله علیه و آله به مسجد رفت و نماز ظهر و عصر را با رسول خدا صلى الله علیه و آله خواند. آن گاه حضرت فرمود:
- برخیز به دنبال روزى برو! همواره به حال تو غمگین بودم .
سعد مشغول تجارت شد خداوند برکتى به او داد. هر چه مى خرید به دو برابر مى فروخت . دنیا به سعد روى آورد. کم کم سرمایه اش ترقى کرد و مالش فراوان شد و معامله اش رونق گرفت . به طورى که در کنار در مسجد دکانى گرفت و سرمایه و کالاى خود را در آنجا جمع کرده ، تجارتش را انجام مى داد.
وقتى که بلال اذان مى گفت و رسول خدا صلى الله علیه و آله به سوى نماز حرکت مى کرد، سعد را مى دید که سرگرم خرید و فروش بوده ، مشغول دنیا است . هنوز وضو نگرفته و خود را براى نماز مهیا نکرده است . با اینکه قبل از این پیش از اذان مهیاى نماز مى شد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرمود:
اى سعد! دنیا تو را از نماز باز داشته است ؟
سعد مى گفت : چه کنم ؟ سرمایه ام را تلف کنم ؟ به این مرد جنسى فروخته ام ، مى خواهم پولم را از او بگیرم و از آن دیگرى کالایى خریده ام باید پول او را بدهم .
رسول خدا صلى الله علیه و آله به آن حال سعد بیشتر از فقرش غمگین شد. جبرئیل محضر آن جناب رسید، عرض کرد: اى پیامبر! خداوند از غم تو براى سعد آگاه است . کدام یک را بیشتر دوست دارى ؟ حالت اول یا حالت فعلى او را؟
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: اى جبرئیل ! حالت اول (تنگدستى ) او را دوست دارم . زیرا دنیا آخرت او را از دستش گرفته است .
جبرئیل عرض کرد به راستى محبت و اموال دنیا امتحان بوده و بازدارنده از آخرت مى باشد.
آن گاه عرض کرد:
- یا رسول الله ! به سعد بگو آن دو درهمى که به او داده اى به شما بازگرداند، وضعش به حالت اول برمى گردد.
پیامبر به سعد فرمود: آیا آن دو درهم را به من باز مى گردانى ؟
عرض کرد: به جاى دو درهم ، دویست درهم مى دهم .
حضرت فرمود: نه ! همان دو درهم را مى خواهم .
سعد آن دو درهم را به حضرت داد. به دنبال آن چیزى نگذشت که دنیا از وى روى گرداند و هر چه داشت از دستش رفت . سعد دوباره به حال فقر و ندارى افتاد.
اى سعد! اگر چیزى به دستم برسد تو را بى نیاز مى سازم .
مدتى گذشت چیزى به دست پیغمبر نیامد. حضرت به حال سعد بیشتر اندوهگین شد. خداوند سبحان به اندوه پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت به سعد توجه فرمود. جبرئیل را با دو درهم خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله فرستاد.
جبرئیل به حضرت عرض کرد: اى محمد! خدا از اندوه تو براى سعد آگاه است . آیا دوست دارى او را بى نیاز سازى ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله : آرى !
جبرئیل : این دو درهم را به او مرحمت کن و دستور بده با آن تجارت کند. پیامبر صلى الله علیه و آله در درهم را گرفت . وقتى که براى نماز ظهر از منزل خارج شد سعد را دید که در خانه ایستاده و منتظر آن حضرت است .
فرمود: اى سعد! آیا تجارت خوب بلدى ؟
عرض کرد: سرمایه اى ندارم که با آن تجارت کنم .
پیامبر صلى الله علیه و آله دو درهم به او داد و فرمود: با آن تجارت کن و روزى خدا را به دست آور.
سعد دو درهم را گرفت و در خدمت پیغمبر صلى الله علیه و آله به مسجد رفت و نماز ظهر و عصر را با رسول خدا صلى الله علیه و آله خواند. آن گاه حضرت فرمود:
- برخیز به دنبال روزى برو! همواره به حال تو غمگین بودم .
سعد مشغول تجارت شد خداوند برکتى به او داد. هر چه مى خرید به دو برابر مى فروخت . دنیا به سعد روى آورد. کم کم سرمایه اش ترقى کرد و مالش فراوان شد و معامله اش رونق گرفت . به طورى که در کنار در مسجد دکانى گرفت و سرمایه و کالاى خود را در آنجا جمع کرده ، تجارتش را انجام مى داد.
وقتى که بلال اذان مى گفت و رسول خدا صلى الله علیه و آله به سوى نماز حرکت مى کرد، سعد را مى دید که سرگرم خرید و فروش بوده ، مشغول دنیا است . هنوز وضو نگرفته و خود را براى نماز مهیا نکرده است . با اینکه قبل از این پیش از اذان مهیاى نماز مى شد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرمود:
اى سعد! دنیا تو را از نماز باز داشته است ؟
سعد مى گفت : چه کنم ؟ سرمایه ام را تلف کنم ؟ به این مرد جنسى فروخته ام ، مى خواهم پولم را از او بگیرم و از آن دیگرى کالایى خریده ام باید پول او را بدهم .
رسول خدا صلى الله علیه و آله به آن حال سعد بیشتر از فقرش غمگین شد. جبرئیل محضر آن جناب رسید، عرض کرد: اى پیامبر! خداوند از غم تو براى سعد آگاه است . کدام یک را بیشتر دوست دارى ؟ حالت اول یا حالت فعلى او را؟
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: اى جبرئیل ! حالت اول (تنگدستى ) او را دوست دارم . زیرا دنیا آخرت او را از دستش گرفته است .
جبرئیل عرض کرد به راستى محبت و اموال دنیا امتحان بوده و بازدارنده از آخرت مى باشد.
آن گاه عرض کرد:
- یا رسول الله ! به سعد بگو آن دو درهمى که به او داده اى به شما بازگرداند، وضعش به حالت اول برمى گردد.
پیامبر به سعد فرمود: آیا آن دو درهم را به من باز مى گردانى ؟
عرض کرد: به جاى دو درهم ، دویست درهم مى دهم .
حضرت فرمود: نه ! همان دو درهم را مى خواهم .
سعد آن دو درهم را به حضرت داد. به دنبال آن چیزى نگذشت که دنیا از وى روى گرداند و هر چه داشت از دستش رفت . سعد دوباره به حال فقر و ندارى افتاد.
نوشته شده توسط احسان کاکایی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نماز خالصانه
جمجمه انوشیروان سخن مى گوید
چگونگى گناهان فرو مى ریزد
زندگى دنیا
مردى که باغهاى بهشت را به دنیا فروخت
خصلت هاى پسندیده
دروغ کوچک در نامه اعمال
کنترل زبان
انسان خوشبخت
زندن شدن مردگان
علامتهاى آخرالزمان
گناه مهمترین عامل تخریب شخصیت
حل مشکلات اجتماعى در سایه پیروى از قرآن
جوان شب زنده دار
خشتى از طلا و خشتى از نقره
[همه عناوین(57)]
جمجمه انوشیروان سخن مى گوید
چگونگى گناهان فرو مى ریزد
زندگى دنیا
مردى که باغهاى بهشت را به دنیا فروخت
خصلت هاى پسندیده
دروغ کوچک در نامه اعمال
کنترل زبان
انسان خوشبخت
زندن شدن مردگان
علامتهاى آخرالزمان
گناه مهمترین عامل تخریب شخصیت
حل مشکلات اجتماعى در سایه پیروى از قرآن
جوان شب زنده دار
خشتى از طلا و خشتى از نقره
[همه عناوین(57)]