سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 90 آبان 10 , ساعت 9:5 صبح

اسماء دختر عمیس مى گوید:
من شب زفاف عایشه را آماده کرده به نزد پیغمبر (صلى الله علیه و آله ) بردم و عده اى از زنان همراه من بودند. به خدا سوگند! نزد حضرت غذایى جز یک ظرف شیر نبود. رسول خدا مقدارى از آن خورد. سپس ظرف شیر را به دست عایشه داد، عایشه حیا نمود بگیرد. به او گفتم : دست پیغمبر را رد نکن ! عایشه با شرم ظرف شیر را گرفت و مقدارى خورد.
آنگاه پیامبر فرمود: ظرف شیر را به همراهان خود بده !
آنها گفتند: ما اشتها نداریم .
پیامبر خدا فرمود:
هرگز گرسنگى و دروغ را با هم جمع نکنید.
اسماء گفت : یا رسول الله ! اگر یکى از ما بگوید اشتها نداریم ، این دروغ حساب مى شود؟
پیامبر فرمود: بلى ! دروغ در نامه عمل انسان نوشته مى شود. حتى دروغ کوچک در نامه اعمال به عنوان دروغ کوچک ثبت مى گردد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ