سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بینوا فرزند آدم ، مرگش پوشیده است ، و بیمارى‏اش پنهان ، کردارش نگاشته است و پشه‏اى او را آزار رساند جرعه‏اى گلوگیر بکشدش و خوى وى را گنده گرداند . [نهج البلاغه]
 
یادداشت ثابت - چهارشنبه 90 اسفند 18 , ساعت 8:47 صبح

در اکثر کتب معتبره و مفتاح الجنة مرویست که روزى جبرئیل به خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله آمده عرض کرد: یا رسول الله امر عجیب و غریبى مشاهده کرده ام و آن این است که در وقت نزول ، گذرم از کوه قاف افتاد ناله سوزناکى شنیدم جلوتر رفتم فرشته اى را دیدم که پیش از این ، همین فرشته را در آسمان با جلال و عظمت دیده بودم ، که بالاى تختى از نور مى نشست و هفتاد هزار نفر از ملائکه در حضورش صف بسته مى ایستادند، و چون نفس مى کشید از نفس او ملائکه خلق مى شدند.
پس این فرشته را دیدم با دل خسته و بالهاى شکسته بر زمین افتاده چون سبش را پرسیدم گفت : در شب معراج من در تخت خود نشسته بودم که حضرت رسول صلى الله علیه و آله بر من گذشت و من تعظیم لایق و تکریم شایسته براى مقدم شریفش به عمل نیاوردم ، بنابراین به این عقوبت گرفتار شدم و از بلندى افلاک به پستى خاک افتادم پس اى جبرئیل الان توشفیع باش و خلاصى مرا از درگاه الهى بخواه .
پس من با تضرع و زارى بسیار از درگاه الهى مسئلت عفو و مغفرت او را نمودم تا آنکه خطاب مستطاب را به او گفتم و او بر جناب شما از روى اخلاص صلوات فرستاد، و فى الحال بالهاى اقبال او از برکت صلوات فرستادن بر جناب شما، روئیده و از پستى خاک به بلندى افلاک و به مقام قرب خود رسید .



لیست کل یادداشت های این وبلاگ