سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ مال از خرد سودمندتر نیست ، و هیچ تنهایى ترسناکتر از خود پسندیدن ، و هیچ خرد چون تدبیر اندیشیدن ، و هیچ بزرگوارى چون پرهیزگارى ، و هیچ همنشین چون خوى نیکو ، و هیچ میراث چون فرهیخته شدن ، و هیچ راهبر چون با عنایت خدا همراه بودن ، و هیچ سوداگرى چون کردار نیک ورزیدن ، و هیچ سود چون ثواب اندوختن ، و هیچ پارسایى چون باز ایستادن هنگام ندانستن احکام ، و هیچ زهد چون نخواستن حرام ، و هیچ دانش چون به تفکر پرداختن ، و هیچ عبادت چون واجبها را ادا ساختن ، و هیچ ایمان چون آزرم و شکیبایى و هیچ حسب چون فروتنى ، و هیچ شرف چون دانایى ، و هیچ عزت چون بردبار بودن ، و هیچ پشتیبان استوارتر از رأى زدن . [نهج البلاغه]
 
یادداشت ثابت - چهارشنبه 90 اسفند 18 , ساعت 8:49 صبح

در کتاب مفتاح الجنة مرویست که روزى امیرالمؤ منین علیه السلام با یک نفر مرد خیبرى در راهى همراه شدند و در همه جا با هم بودند تا این که به رود خانه بزرگى رسیدند، آن حضرت دید مرد خیبرى عباى خود را بر روى آب انداخت و از آب گذشت و پاهایش با آب تر نشد چون خیبرى به آن طرف آب رسید به امیرالمؤ منین على علیه السلام خطاب کرد، و گفت : اى مرد اگر تو نیز مى دانستى آنچه که من مى دانم و بر زبان جارى مى کردى آنچه که من جارى کردم هر آینه از آب مى گذشتى ، و قدمت تر نمى شد پس خیبرى دید که على علیه السلام خطابى به آن کرد که آب چون سنگ بسته شد و از آن گذشت و پایش تر نشد خیبرى بسیار تعجب کرد پس آن حضرت فرمود: اى خیبرى تو چه چیز مى دانستى که به زبان جارى کرده و از آب گذشتى خیبرى گفت : من نام وصى حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله را به زبان جرى کردم آن حضرت فرمود: که اى خیبر وصى حضرت رسالت پناهى من هستم .
چون خیبرى این را شنید به دست و پاى آن حضرت افتاده ایمان آورد و به شرف اسلام مشرف شد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ