سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که میانه‏روى گزید ، درویش نگردید . [نهج البلاغه]
 
یادداشت ثابت - چهارشنبه 90 اسفند 18 , ساعت 8:49 صبح

در کتاب مفتاح الجنة مرویست که روزى امیرالمؤ منین علیه السلام با یک نفر مرد خیبرى در راهى همراه شدند و در همه جا با هم بودند تا این که به رود خانه بزرگى رسیدند، آن حضرت دید مرد خیبرى عباى خود را بر روى آب انداخت و از آب گذشت و پاهایش با آب تر نشد چون خیبرى به آن طرف آب رسید به امیرالمؤ منین على علیه السلام خطاب کرد، و گفت : اى مرد اگر تو نیز مى دانستى آنچه که من مى دانم و بر زبان جارى مى کردى آنچه که من جارى کردم هر آینه از آب مى گذشتى ، و قدمت تر نمى شد پس خیبرى دید که على علیه السلام خطابى به آن کرد که آب چون سنگ بسته شد و از آن گذشت و پایش تر نشد خیبرى بسیار تعجب کرد پس آن حضرت فرمود: اى خیبرى تو چه چیز مى دانستى که به زبان جارى کرده و از آب گذشتى خیبرى گفت : من نام وصى حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله را به زبان جرى کردم آن حضرت فرمود: که اى خیبر وصى حضرت رسالت پناهى من هستم .
چون خیبرى این را شنید به دست و پاى آن حضرت افتاده ایمان آورد و به شرف اسلام مشرف شد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ