سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای غایت آرزوی عارفان ! ای فریادرس کمک خواهان و ای محبوب دل های صادقان ! [امام علی علیه السلام ـ در دعایش ـ]
 
سه شنبه 88 آذر 10 , ساعت 5:29 عصر

مساءله 328 :
نگاه کردن مرد به بدن زنان نا مَحْرَم و همچنین نگاه کردن به موى آنان چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است ، و نگاه کردن به صورت و دستهاى آنها اگر به قصد لذت باشد حرام است .
و امّا بدون قصد لذّت ، نگاه به آنها بنابر اظهر جایز است
مساءله 329 :
بنابر احتیاط واجب نگاه کردن مرد به بدن و موى دخترى که نُه سالش تمام نشده ولى خوب و بد را مى فهمید جایز نیست . اگر چه بدون قصد لذت هم باشد.
مساءله 330 :
نگاه کردن زن به بدن مرد نامَحْرَم ، بنابر احتیاط واجب حرام است و همچنین نگاه کردن زن به بدن پسرى که بالغ نشده ، ولى خوب و بد را مى فهمد جایز نیست و اما جواز نگاه کردن زن به قسمتى از بدن مرد نامحرم که غالباً باز است ، مثل سر، خالى از وجه نیست مگر اینکه این نگاه کردن کمک به معصیت باشد.
مساءله 331 :
دست زدن مرد به بدن زن نامحرم یا دست زدن زن به بدن مرد نامحرم مثل نگاه کردن حرام است ، و دست زدن مرد به صورت و دستهاى زن نامحرم و بالعکس نیز بنابر اظهر، جایز نیست .
مساءله 332 :
نگاه کردن به زنان اهل ذمّه بلکه به زنان کافرى که از هنگام تولد محکوم به کفر هستند به جاهایى از بدن آنها که عادتاً پوشانیده نمى شود، بدون قصد لذّت و در صورتى که خوف واقع شدن در حرام نباشد، جایز است . و بنابراظهر نگاه کردن به زنان بادیه نشین و غیر آنها که عادت به پوشانیدن ندارند، بدون قصد لذّت ، جایز است مگر در صورت خوف وقوع در حرام ، پس معاشرت با آنها در داد و ستد و سایر نیازها، جایز است .
مساءله 333 :
شنیدن صداى زن نا محرم بدون قصد لذت جایز است .
مساءله 334 :
زن باید بدن و موى خود را از مرد نامَحْرَم بپوشاند اگرچه کمک به حرام و قصد لذتى در بین نباشد، بلکه احتیاط واجب آن است که از پسر غیربالغ که خوب و بد را مى فهمد نیز خود را بپوشاند. و همچنین احتیاط واجب آن است که مرد هم بدن خود را از زن نامَحْرَم بپوشاند اگرچه کمک بر حرام نباشد، و اگر کمک بر حرام باشد پوشاندن بدن قطعاً واجب است ، همان طور که پوشاندن عورت از زن نامَحْرَم واجب است . و نیز احتیاط واجب آن است که مرد بدن خود را از دختر نامحرمى که نُه سالش تمام نشده ولى خوب و بد را مى فهمد بپوشاند، اگرچه قصد لذّتى در بین نباشد.
مساءله 335 :
نگاه کردن به عورت دیگر حتى به عورت بچه ممیزى که خوب و بد را مى فهمد حرام است ولى زن و شوهر مى توانند به تمام بدن یکدیگر چه ظاهر و چه باطن را نگاه کنند.
مساءله 336 :
نگاه کردن مرد به بدن مرد دیگر با قصد لذت و همچنین نگاه کردن زن به بدن زن دیگر با قصد لذت حرام است ، ولى بدون قصد لذت جایز است .
مساءله 337 :
اگر مرد براى معالجه زن نا محرم و یا زن براى معالجه مرد نامحرم ناچار شود که او را نگاه کند و دست به بدن او بزند اشکال ندارد. ولى اگر با نگاه کردن بتواند معالجه کند نباید دست به بدن او بزند و اگر با دست زدن بتواند معالجه کند نباید نگاه کند.
مساءله 338 :
اگر انسان براى معالجه کسى ناچار شود که به عورت او نگاه کند اشکال ندارد.
مساءله 339 :
نگاه کردن و دست زدن به بدن پیر زن و بچه غیر ممیز که خوب و بد را نمى فهمد، بدون قصد لذت جایز است .
مساءله 340 :
نگاه کردن مرد به صورت زنى که مى خواهد با او ازدواج کند جایز است به شرط آنکه بداند که مانع شرعى از ازدواج با او نیست و احتمال هم بدهد که زن ازدواج را قبول مى کند، و احتمال بدهد که با این نگاه کردن اطلاع تازه اى پیدا مى کند و با این شرائط، نگاه کردن فقط براى مرد جایز است ، اگر چه چند مرتبه باشد، بلکه ، چنین نگاه کردنى براى جلوگیرى از نزاع بعد از عقد مستحب نیز هست و اجازه زن هم در آن لازم نیست .
و بنابر اظهر نگاه کردن به مو و محاسن دیگر آن زن هم با همین شرایط جایز است ، و وجهى دارد که زن هم بتواند به مردى که مى خواهد با او ازدواج کند با شرایطى که گفته شد نگاه کند.


سه شنبه 88 آذر 10 , ساعت 5:28 عصر
شک و تردید همواره حالاتی آشنا برای انسانها بوده است. افراد مردد و حیوان به این سو و آن سو می نگرد و همواره این سوال برایشان پیش می آید که آیت قدرتی وجود دارد که بتوان از آن کمک گرفت . این تردید به خاطر عدم اعتماد و ایمان کامل به وجود قدرت برتری است که تمام کائنات زیر قدرت خود دارد.
هنگامی که در حالت دعا قرار می گیرید با این موضوع ایمان داشته باشید که قدرت روحی شما تنها علت و سبب و تنها عامل نجات دهنده شماست و از صمیم قلب اطمینان حاصل کنید که با وجود آن هر غیر ممکنی ممکن و هر عملی میسر می شود. در وهله اول این جمله تاکیدی را همواره با خود تکرار کنید: روزی خواهد رسید که من به آرزوی خود برسم. آری روزی می رسد که من خوشبختی خود را بیابم " اما فراموش نکنید که خواست و آرزوی خود را به آینده و به بعد موکول نکنیم و آن چه می خواهیم در زمان حال از ضمیر باطن بخواهیم و به آسانی بدان جان ببخشیم و البته این در صورتی میسر است که به آن ایمان کامل داشته باشیم.
هنگامی که برای کسی دست دعا به سوی آسمان بلند می کنید او را در اعماق روح و ضمیر باطن خود بنشانید و او را با چهره ای شاد و روحی آزاد ببینید و از اینکه دعایتان مستجاب خواهد شد شکر گزاری کنید . هنگامی که با روح و اعتقاد روبه سوی خداوند می کنید با شناختی که از او دارید می دانید که آرزویتان را بر آورده خواهد کرد.
زیرا خداوند هرگز با شکست میانه ای ندارد . نه آن را می شناسد و نه آن را برای بندگانش می خواهد. بعنوان مثال اگر تصویر تندرستی عزیز بیمار خود را به ذهنتان بسپارید و تمامی دقت خود را بر روی بهبودی او متمرکز کنید خداوند نیز بر این تمرکز ذهن شما صحه خواهد گذاشت.
آخرین مرحله دعا شامل شناخت و قبول آن است و اعتقاد به این مسئله که حتما اجابت خواهد شد. اما این نکته را به خاطر داشته باشید که ما هرگز قادر به دیدن وجدان و ضمیر و اعتقادات باطنی خود نیستیم , اما می توان با قدرت ایمان به آرزوهای خود جامه عمل بپوشانیم و دعا ها را مستجاب کرد.
اما بیشتر اوقات این سوال به ذهنمان خطور می کند :" پس چرا دعاهایمان مستجاب نمی شود؟ پاسخ آن در سوال پنهان است. زیرا ترس و تردید در آن به خوبی روشن است . چنان به خداوند ایمان داشته باشید که در
کودکی خود را به مادر می سپردید و جز او کس دیگری را نمی شناختید و عشق او را با تمام و جود احساس می کردید هنگامی کخ در مورد استجابت دعاهایتان دچار شک می شوید ,
دقت خود را بر خواسته تان متمرکز کنید . پس از آنکه تمام ذهن و فکر خود را از این فکر و ایده انباشتید , س از چندی شاهد رشد و شکوفایی آن خواهید شد

سه شنبه 88 آذر 10 , ساعت 5:27 عصر

در تابستان سال ???? پم رینولدز متوجه وجود تورم و برجستگى در شریان مغزش شد. رابرت اسپتزلر مدیر انستیتو مغز و اعصاب فونیکس به مادر سه بچه آتلانتایى گفت که ممکن است در حین عمل جراحى قلب او از کار بیفتد و نیز در طول مدت عمل فعالیت مغز او نیز متوقف شود و با وجود استفاده از کلیه امکانات کلینیکى ممکن است او به مدت یک ساعت بمیرد. هنگام بیهوشى رینولدز زیر دستگاهى قرار داشت که صدایى شبیه به کلیک را در گوش او وارد مى کرد، به جهت مطلع شدن از فعالیت ساقه مغز او (ساقه مغز در کنترل شنوایى و سایر اعمال غیرارادى نقش دارد.) علاوه بر این دستگاهى ضربان قلب و تنفس و درجه حرارت و سایر علائم حیاتى او را کنترل مى کرد. همان طور که اسپتزلر مغز او را باز مى کرد، اتفاقى افتاد که هرگز در پیچیده ترین مانیتورها نیز اتفاق نیفتاده، رینولدز احساس کرد که از جسم خودش خارج شده. او در فرصتى مناسب از بالاى شانه هاى اسپتزلر به پایین و به عمل جراحى نگاه کرد. اسپتزلر را دید که چیزى شبیه به یک مسواک برقى در دست دارد. یک صداى زنانه گفت که جریان خون بیمار بسیار ضعیف است و این طور به نظرش رسید که آنها مى خواهند کشاله ران او را عمل کنند. رینولدز فکر کرد که این نمى تواند صحت داشته باشد. این یک عمل جراحى مغز بود. با وجودى که چشم ها و گوش هایش کاملاً بسته بودند، همه کارهایى را که روى جمجمه اش انجام مى شد، مى دید و آنچه که او درک مى کرد واقعاً اتفاق مى افتاد، در واقع چاقوى جراحى واقعاً شبیه یک مسواک برقى بود. در حقیقت جراحان روى کشاله ران او هم کار مى کردند. او به دستگاهى که فعالیت قلب و شش ها را کنترل مى کرد، وصل بود. در اینجا جراح دستور داد که کار را متوقف کنند. جهت خارج کردن خون از بدنش همه خون او را از بدنش خارج کردند و حیات پیکر او را ترک کرد. او خودش را دید که از تونلى عبور مى کند و به طرف نورى مى رود. در انتهاى تونل او اقوام و آشنایان فوت شده از جمله مادربزرگش را که سالیان زیادى بود درگذشته بود، دید. به نظر مى رسید زمان متوقف شده. سپس ملکى روح او را به بدنش بازگرداند و او را راهنمایى کرد که برگردد و این مثل رها شدن در یک استخر آب یخ بود. پس از بازگشت به حیات رینولدز همه چیز را به اسپتزلر گفت. همه چیزهایى را که دیده و تجربه کرده بود و اسپتزلر به او گفت تجربه شما خارج از تخصص من است و بعد از ??سال هنوز اسپتزلر نمى دانست آن حالت را چگونه توجیه کند

 حقیقت یا توهم
امروزه پیشرفت هاى پزشکى به پزشکان اجازه مى دهد افرادى را که در زمان هاى گذشته به طور غیرقابل برگشتى ممکن بود، بمیرند، به زندگى برگردانند. در حقیقت این علم عملاً مرز آنچه را که مرگ مى نامیم، عقب رانده. هیچ کس نتوانسته آمار افرادى که داستانى نظیر داستان رینولدز (تجربه خروج از جسم)، سفر به داخل تونل و مواجه شدن با فرشتگان یا جدا شدن از مرحومان و افراد مورد علاقه شان دارند را بیان کند. این حقیقت قابل توجه به نام NDE یا «تجربه نزدیک به مرگ» نامگذارى شده است. ابتدا تقریباً همه پزشکان چنین گزارش هایى را رد مى کردند و توضیحات علمى و پزشکى آنها آن حالت را به هم ریختگى عصبى که از تغییرات به وجود آمده، هنگام مرگ مغزى منتج مى شد، مى دانستند. با وجود این به هم ریختگى عصبى فقط در صورتى که بنا به دلایلى مغز بعضى از کارایى هایش را حفظ کند، مى تواند اتفاق بیفتد و توضیحى در این خصوص وجود داشت. در یک مسیر مستقیم مغز مى تواند مانند کامپیوترى باشد که منابع تغذیه ها و آى سى هاى آن را جدا کرده باشند، لذا نمى تواند توهم داشته باشد و اصلاً نمى تواند کارى انجام دهد و همان گونه که شروع زندگى هوشیارانه را نمى توان مشخص کرد، در مورد پایان زندگى نیز چنین است. مشخص کردن زمان دقیق مرگ معلوم نیست. در حقیقت از نظر پزشکى و علمى غیرممکن است. میشل سابوم کاردیولوژیست مى گوید که این طور به نظر مى رسید که زمان مرگ یک لحظه واحد در زمان است، ولى حالا این طور به نظر مى رسد که مرگ یک پدیده مرحله اى است نه یک لحظه منفرد در زمان. ما نیاز به چیزى جهت ادامه کار داریم، همانگونه که جامعه ما از عوامل اجتماعى و قانونى متنوعى تشکیل شده که نهایت را مشخص مى کند در اینجا نیز مواردى وجود دارد که با آنها بیشتر آشنایى داریم

 مرگ کلینیکى
تنفس و ضربان قلب متوقف شده اند، شخص ممکن است هنوز قادر به ادامه زندگى توسط دستگاه احیاى قلب و ریه یا وسایل دیگر باشد. مرگ کلینیکى بستگى به این دارد که علائم حیاتى تحت چه شرایطى متوقف شده اند و چرا؟
• مرگ مغزى
فعالیت بخش پایینى یا ساقه مغز که اعمال غیرارادى و اتوماتیکى بدن را اداره و کنترل مى کند متوقف مى شود و شخص فقط با کمک دستگاه حفظ حیات احیاى قلب و ریه مى تواند به زندگى خود ادامه دهد. اظهارنظرها در خصوص طول زمان یا دوره اى که ساقه مغز غیر فعال بوده تا زمانى که فرد به طور طبیعى مرگ را دریابد متفاوت است

 مرگ بخش بالایى مغز
ساقه مغز هنوز فعال است، قلب، شش ها و سیستم هاضمه کار مى کنند ولى بخش احساس کردن و فکر کردن مغز از فعالیت باز ایستاده، در اینجا این امکان وجود دارد که بدن با دستگاه CPR براى مدتى طولانى نیز فعالیت داشته باشد

 مرگ تمامى مغز یا مرگ مغزى کامل
هم بخش پایینى و هم بخش بالایى مغز از کار افتاده و فعالیتش متوقف مى شود گویى به اندازه کافى درهم آمیختگى نداشته اند. بعضى از رهبران روحانى و کارشناسان و صاحب نظران مختلف سئوال مى کنند که آیا روح در هنگام مواجه شدن با یکى از موارد بالا جسم را ترک مى کند؟ تجسم هایى در حالت NDES یا «تجربه هاى نزدیک به مرگ» اتفاق مى افتد این در حالى است که هیچ فعالیت مغزى جهت دریافت آنها وجود ندارد. دانشمندان و صاحب نظران الهیات و گروه مردم عادى براى دریافت پاسخى گرد آمده اند، در جریان تئورى هاى متداول علمى چنین تجربیاتى نمى تواند به سادگى رخ دهد. مرگ و هوشیارى کاملاً دقیق و بدون خطا هستند، در بحث مربوط به تجربه نزدیک به مرگ بعضى ها معتقدند که علم باید به جهتى سوق داده شود که جایى براى احتمال وجود روح باز کند. عده اى هنوز بدبین اند. من از محقق بریتانیایى سوزان بلک مور که داراى مدرک دکترا است سئوال کردم، آنچه که او در خصوص پم رینولدز بیان مى کند این است که او مى گوید اگر آنچه که شما شرح دادید درست باشد همه علوم مى بایست مجدداً بازنویسى شوند. به هر حال بلک مور مى گوید اطلاعات و آمار دقیق نیستند. او پس از حدود سى سال تحقیق در خصوص مسائل غیرعادى و غیرمتداول مى گوید من فقط مى توانم بگویم که موارد مانند یکدیگر نیستند. او در کتابى به نام من براى زیستن درخصوص تجربه هاى نزدیک به مرگ مى گوید: ظواهر این تجربیات نزدیک به مرگ به علاوه عبور از تونل و نیز خارج شدن از جسم مى تواند انگیزه و علت فیزیولوژیکى داشته باشد، مثلاً در حین جراحى مغز و تحت تاثیر بیهوشى عمومى بیماران گاهگاهى رویت چیز هایى از دورنماى یک تجربه خارج از جسم بودن را گزارش مى دهند. سایرین تحت تاثیر LSD و تریاک، حشیش و قرص هاى آرام بخش و خواب آور و نیز در زمان استرس نظیر این موارد را بیان مى کنند. او معتقد است که هنگام استفاده از مواد بالا مغز هیچ گونه عکس العملى ندارد. به عقیده او مى توان نتیجه گیرى کرد که تجربه خروج از جسم و همه عوامل دیگر در تجربه هاى نزدیک به مرگ با مرگ مغزى شروع مى شوند و خاتمه مى یابند.
کاردیولوژیست و محقق NDE (تجربه نزدیک به مرگ) میشل سابوم آنچه را که رینولدز بیان کرده و دیده و شنیده با آنچه از یادداشت هاى اسپتزلر جراح او مقایسه مى کند درمى یابد در طول مدتى که رینولدز تونل را تجربه مى کرده به هیچ وجه فعالیت مغزى نداشته مانند کامپیوترى که قبلاً صحبتش شد و مغز او با کلیه توانایى هایش مرده بوده و یک مغز مرده نمى تواند خصوصیت دیگرى داشته باشد، نه مى تواند چیزى را ببیند و تصور کند و نه مى تواند عکس العملى نسبت به داروى بیهوشى یا سایر مخدرها داشته باشد. او تمام استانداردهاى کلینیکى مرگ را دارا بود. طبق اظهارات سابوم او خونى در بدنش نداشت و نیز کاملاً فاقد علائم حیاتى بود. بنابراین آیا این مرگ بود؟ و اگر این مرگ بود تجربه اى که او در طول این مدت داشت چه بود؟

این من نیستم، فقط جسم من است
باربارا رومریک پزشک عمومى در فورت لادردیل فلا اولین بار با بیمارى که داراى تجربه نزدیک به مرگ بود مواجه شد. در زمان رزیدنتى باربارا در سال هاى اولیه ????. او با بیش از ??? نفر مصاحبه داشته که گزارشى از تجربه نزدیک به مرگ را داده اند و درخصوص آن نیز کتابى هم نوشته اند، گرچه نقطه نظر او با بسیارى از این افراد در زمینه پزشکى یکسان نیست، این مصاحبه ها او را به این نتیجه رساند که چیزى وجود دارد که پس از مرگ ما به زندگى اش ادامه مى دهد.
او مى گوید در طول مدتى که با این افراد مصاحبه داشتم آنها مى خواستند با سایر افرادى که همین تجربیات را داشتند صحبت کنند. او در عوض شروع به حمایت از چنین افرادى که یکى از گروه هاى بزرگ جهان هستند کرده و مى گوید مى خواستم داستان هایشان را بشنوم بنابراین در گردهمایى هایشان حاضر مى شدم. زوج هایى معمولى بیشتر زنان و مردان میانسالى بودند که گرد آمده تا در تجربه اى که براى بسیارى از آنها تناوب سفر روحى و زندگى بود سهیم شوم. رابرت میلهم مى گوید که قلبش در اثر حمله قلبى از کار افتاد. «درد از بین رفته بود من روى جسم خودم معلق بودم و در حالى که دراز کشیده بودم به خودم نگاه مى کردم که رویم را مى پوشاندند.» پس از یک زندگى توام با خودخواهى اینک مرگ از من فرد بخشنده اى ساخته بود. آقاى کن امیک درخصوص یک NDE که پس از یک واکنش آلرژى برایش پیش آمده مى گوید که نفسش قطع شده و رنگش کبود شده. او مى گوید خودم را در آن حالت مى دیدم، مى توانستم بشنوم، حالاتى مثل ترس و آرامش را حس مى کردم. امیک مکث مى کند انگار که دوباره آن حالت را تجربه مى کند. پس آن شىء کبود شده روى تخت کیست؟ آن منم. مى دانم که منم. نگاه کردن به او مرا مى ترساند. اما واقعاً آن من نیستم، آن فقط جسم من است. این مطالب مدارکى که نشان بدهد آنها از نظر کلینیکى مرده بودند را به دست نمى دهند ولى نکته اى در کنار این مسئله وجود دارد. این یک تجربه نزدیک به مرگ است و این است که آنها را جذب مى کند. رومر مى گوید اینگونه افراد از اینکه مى فهمند تنها و یا دیوانه نیستند آرامش پیدا مى کنند، داستان هاى آنها ممکن است توهمى به نظر برسد ولى اینقدرها هم غیرعادى نیستند. آنها داستان هاى برگرفته از NDES یا تجربیات نزدیک به مرگ را در سراسر جهان منعکس مى کنند

 مدارک جدید، نظریه هاى جدید
بسیارى از محققین پزشکى بر این عقیده اند که تجربه هاى نزدیک به مرگ هنگامى که مغز فعالیت کامل و کافى نداشته باشد اتفاق مى افتند. آنها مى گویند ممکن است این تجربیات باورکردنى باشند ولى نه به عنوان وجود زندگى پس از مرگ بلکه چیزى مثل خطور کردن به مغز و نیز معتقدند که هوشیارى به تنهایى در مغز وجود ندارد. در نوشته اى که در دسامبر ???? در مجله پزشکى بریتانیایى به نام Lancet منتشر شد کاردیولوژیست هلندى به نام ون لومل مى نویسد مرد ??ساله اى را که دچار حمله قلبى شده بود با آمبولانسى به بیمارستان آورده و دکترها قلب او را با دستگاه شوک دهنده به کار انداختند. پرستارى دندان هاى مصنوعى بیمار را از دهان او جهت جاى دادن لوله تنفسى در گلوى بیمار خارج کرد. سپس مرد را به بخش مراقبت هاى ویژه بردند. یک هفته بعد مرد بیمار پرستارى را که دندان هاى مصنوعى او را از دهانش خارج کرده بود دید و او را شناخت با اینکه در برخورد قبلى بیمار در حالت کما و مرگ کلینیکى بود. او به پرستار گفت شما دندان هاى مصنوعى مرا از دهانم خارج کردید و در ادامه به توضیح سایر جزئیات پرداخت و گفت که جداشدن روح از بدنش را مشاهده کرد. در تحقیقى جهت بیان تفاوت تجربه هاى نزدیک به مرگ ون لومل و همکاران محققش با ??? نفر که دچار حمله هاى قلبى شده و زنده مانده بودند مصاحبه کردند. ?? درصد از هوشیارى کامل خود صحبت کردند. ون لومل مى گوید این افراد همه چیز را به طور کامل از احساس خود و آرامش پرواز به مرحله تجربه نزدیک مرگ بیان کردند. متن چاپ شده محققان بریتانیایى در بیمارستان عمومى ساوتهمپتون در مجله «Resuscitation» به این نتایج اشاره مى کند که ??درصد از بیماران داراى حافظه کامل در دوره بیهوشى بوده اند. شش درصد از آنها پس از حمله قلبى به هوش آمدند و به زندگى بازگشتند و تجربه هاى نزدیک به مرگ خود را بازگو کردند.
هم ون لومل و هم محققین بریتانیایى بر این باورند که این یافته ها بیانگر این مسئله است که هوشیارى مى تواند در صورت فقدان فعالیت مغز نیز وجود داشته باشد. «شما مى توانید مغز را با یک دستگاه تلویزیون مقایسه کنید.» او مى گوید: «برنامه تلویزیونى در دستگاه تلویزیون شما نیست.» پس هوشیارى کجا است؟ آیا در تک تک سلول هاى بدن است؟
ون لومل مى گوید من فکر مى کنم که چنین باشد. «ما مى دانیم که روزانه ?? میلیون سلول مى میرند.» او به این مسئله اشاره مى کند که این نابودى در مقیاس بالا به این معنى است که تقریباً همه سلول هاى تشکیل دهنده وجود من و شما نو و جدید هستند در صورتى که ما نسبت به آنچه همیشه بوده ایم تغییرى را احساس نمى کنیم. براى ون لومل مسئله به این صورت ادامه مى یابد که باید «نوعى ارتباط بین سلول هاى ما وجود داشته باشد» یا به عبارت دیگر همه سلول هاى ما نه فقط سلول هاى مغزى بلکه تریلیون سلول دیگر که در ماهیچه ها، استخوان بندى، روده و احشا، پوست و خون وجود دارند «به طریق شبکه مانندى با هم تبادل اطلاعات یا گفت وگو دارند» در نتیجه ما تجربیاتمان را فعالانه حفظ کرده حتى در زمانى که بیلیون سلول تشکیل دهنده بدن ما از بین رفته و بیلیون سلول دیگر جاى آنها را مى گیرند. پس در این صورت همه سلول ها هنگام مرگ مغزى نیز زنده اند و مى توانند از طریق ذهن از مسائل به نحو غیرقابل توضیحى آگاه شوند. عقاید و پیشنهادات ممکن است ما را از مراحل توضیحى تجربه هاى نزدیک به مرگ دور کند مثل دلایل محکم زندگى پس از مرگ ولى آنها افق هاى جذاب خودشان را دارند. پس این به چه معنى است اگر ذهن انسان پس از مرگ مغزى فعالیت داشته باشد آیا باید در مورد بازگشت پس از مرگ مغزى بازنگرى داشته باشیم. تجربه هاى نزدیک به مرگ ما را وادار مى سازند که مجدداً سئوالاتى را که فکر مى کردیم پاسخشان را مى دانیم امتحان کنیم. مرگ چیست؟ هوشیارى کجا است؟ و آیا علم مى تواند روح را بیابد؟


سه شنبه 88 آذر 10 , ساعت 5:26 عصر
بدان که خواب کردن بعد از طلوع صبح تا طلوع آفتاب و میان نماز شام و خفتن بعد از عصر مکروه است و پیش از ظهر در وقت گرمى هوا و بعد از نماز ظهر تا عصر، خواب قیلوله است و سنت است.

از حضرت على‏بن الحسین علیه‏السلام منقول است که به ابى حمزه ثمالى فرمود: خواب مکن پیش از طلوع آفتاب، که من از براى تو دوست نمى‏دارم، زیرا که حق تعالى روزى بندگان را در این وقت قسمت مى‏نماید و هر که در این وقت در خواب است از روزى محروم مى‏شود.

از حضرت رسول مروى است که زمین به سوى خدا ناله و فریاد مى‏کند از سه چیز:

1. از خون حرامى که بر آن ریخته شود.

2. غسلى که از زنا کند بر روى آن.

3. یا خواب کردن بر آن پیش از طلوع آفتاب.

حضرت رسول فرمود: هر که در جاى نماز خود بنشیند از طلوع صبح تا طلوع آفتاب، خدا او را مستور گرداند از آتش جهنم. در حدیث دیگر فرمود: مثل ثواب حج کننده خانه کعبه داشته باشد و گناهانش آمرزیده شود.

اما در چند حدیث، تجویز وارد شده است که اگر نماز بکند و قدرى تعقیب بخواند و پیش از برآمدن آفتاب بخواند باکى نیست چنان چه در حدیث صحیح منقول است که جناب امام رضا علیه‏السلام به شخصى فرمود: فردا بعد از طلوع آفتاب بیا که من بعد از نماز صبح خواب مى‏کنم. و از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که به شخصى فرمود: چون نماز صبح کردى و ذکر خدا خواندى، اگر پیش از طلوع آفتاب به خواب روى، باکى نیست.


وضو ساختن پیش از خواب

از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که هر که وضو بسازد و به رختخواب برود، براى او حکم مسجد داشته باشد و اگر در میان رختخواب به یادش آید که وضو ندارد، از لحاف تیمم کند، اگر با وضو یا تیمم بخوابد، تا به یاد خداست، چنان است که نماز مى‏کند.

از حضرت امیر المؤمنین علیه‏السلام منقول است که نخوابد مسلمانى، در حالى که جنب باشد و نخوابد مگر با وضو و اگر آب نیابد براى غسل و وضو، تیمم کند به خاک، زیرا که روح مؤمن را در وقت خواب به آسمان مى‏برند و حق تعالى او را قبول مى‏نماید، برکت بر او مى‏فرستد. پس اگر اجلش رسیده است، او را در گنجینه‏هاى رحمت خود مى‏سپارد، اگر نرسیده است با امینان خود از ملائکه به بدن او برمى‏گرداند.

در حدیث معتبر دیگر منقول است که روزى حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم به اصحاب خود فرمود: کدام یک از شما تمام سال روزه مى‏دارید؟ سلمان گفت: من. فرمود: کدام یک از شما شب را احیا مى‏کنید؟ سلمان گفت: من. فرمود: کدام یک از شما هر روز ختم قرآن مى‏کنید؟ سلمان گفت: من. پس عمر به خشم آمد و گفت: این مردى است از فارس، مى‏خواهد بر ما که از قریشیم فخر کند و دروغ مى‏گوید، در اکثر روزها روزه نیست و در اکثر شب خواب است و در اکثر روزش خاموش مى‏باشد. حضرت فرمود: او مانند و شبیه لقمان حکیم است، از او سؤال کن تا جوابت بگوید. عمر پرسید، سلمان فرمود:

اما روزه سال: من ماهى سه روز روزه مى‏دارم و حق تعالى مى‏فرماید: هر که حسنه‏اى بکند ده برابر به او ثواب مى‏دهم.

این برابر روزه سال مى‏شود با آن که ماه شعبان را روزه مى‏گیرم و با ماه رمضان پیوند مى‏کنم.

اما بیدارى شب: هر شب با وضو مى‏خوابم و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم که مى‏فرمود: هر که با وضو بخوابد، چنان است که تمام شب را به عبادت، احیا کرده باشد.

و اما ختم قرآن: در هر سه روز، سه مرتبه «قل هو الله احد» را مى‏خوانم.

و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم که به حضرت امیر المؤمنین علیه‏السلام مى‏فرمود: یا على! مثل تو در میان امت، مثل قل هو الله است، هر که سوره قل هو الله را یک بار بخواند، چنان است که ثلث قرآن را خوانده است و هر که دوبار بخواند، چنان است که دو ثلث قرآن را خوانده است و هر که سه بار بخواند، چنان است که قرآن را ختم کرده است. پس هر که تو را به زبان دوست دارد ثلث ایمان در او کامل شده است و هر که تو را به زبان و دل دوست دارد و به دست خود تو را یارى کند، تمام ایمان در او کامل شده است. یا على! به حق خداوندى که مرا به راستى فرستاده است سوگند که اگر تو را اهل زمین دوست مى‏داشتند، چنان چه اهل آسمان تو را دوست مى‏دارند، خدا هیچ کس را به آتش جهنم عذاب نمى‏کرد. پس عمر ساکت شد، که گویا سنگى به دهانش گذاشتند.


مکان خوابیدن و آداب پیش از خوابیدن

مشهور میان علما آن است که خوابیدن در مساجد مکروه است و ظاهر احادیث آن است که مکروه نیست، مگر در مسجدالحرام و مسجد رسول صلى الله علیه و آله و سلم و در آن‏ها نیز تجویز واقع شده است.

در احادیث معتبره بسیار وارد شده است که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم سه کس را لعنت کرد:

1. کسى که تنها چیزى بخورد

2. [ کسى که ] تنها به سفر رود.

3. [ کسى که ] تنها در یورد [1] بخوابد.

فرمود: اگر کسى تنها بخوابد، بیم آن است که دیوانه شود.

از حضرت امام موسى علیه‏السلام منقول است که هر که در خانه‏اى یا بیابانى تنها بخوابد، بگوید: «اللهم انس وحشتى و اعنى على وحدتى».


سایر آداب خوابیدن


سنت است که بر دست راست رو به قبله بخوابد و دست راست را زیر رو بگذارد و بر دست چپ خوابیدن و بر رو خوابیدن مکروه است چنان چه از حضرت امیر المؤمنین علیه‏السلام منقول است که خواب بر چهار قسم است:

الف: پیغمبران بر پشت مى‏خوابند و دیده‏هاى ایشان به خواب نمى‏رود و منتظر وحى پروردگار خود مى‏باشند.

ب: مؤمن بر دست راست مى‏خوابد رو به قبله.

ج: پادشاهان و فرزندان ایشان بر دست چپ مى‏خوابند، که آن چه خورده‏اند گوارا شود.

د: شیطان و برادران او و هر دیوانه و مبتلایى بر رو در افتاده مى‏خوابد.

در حدیث معتبر دیگر فرمود: آدمى بر رو نخوابد و هر که را بینید که بر رو خوابیده است، او را بیدار کنید و مگذارید بر آن حال. فرمود: هر گاه کسى اراده خواب کند، باید که دست را بر زیر جانب راست رو بگذارد. به درستى که نمى‏داند که از این خواب بیدار خواهد شد یا نه. احادیث در فضیلت خوابیدن بر دست چپ بسیار وارد شده است.


آداب و ادعیه‏اى که پیش از خواب باید خوانده شود

در حدیث صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه‏السلام منقول است که هر گاه کسى دست را در زیر سر گذاشته، بخوابد، بگوید:

«بسم الله اللهم انى اسلمت نفسى الیک و وجهت وجهى الیک و فوضت امرى الیک و الجات ظهرى الیک و توکلت علیک رهبة منک و رغبة الیک لا ملجا و لا منجا منک الیک امنت بکتابک الذى انزلت و برسولک الذى ارسلت».

و بعد از آن تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام بخواند.

در حدیث صحیح دیگر فرمود: ترک نکند در وقت خواب این دعا را:

«اعیذ نفسى و ذریتى و اهل بیتى و مالى بکلمات الله التامات من کل شیطان و هامة و من کل عین لامة».

.که به این دعا تعویذ [2] مى‏فرمود حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم امام حسن و امام حسین- صلوات الله علیهما- را.

در حدیث صحیح دیگر فرمود: هر که بعد از خوابیدن در رختخواب سه مرتبه بگوید: «الحمد لله الذى علا فقهر الحمد لله الذى بطن فخبر و الحمد لله الذى ملک فقدر و الحمد لله الذى یحیى الموتى و یمیت الاحیاء و هو على کل شى‏ء قدیر. » از گناهان بیرون مى‏آید، مانند روزى که از مادر متولد شده بود.

از حضرت امام رضا علیه‏السلام منقول است که هر که آیه الکرسى در وقت خواب بخواند، از فالج [3] ایمن گردد.

از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که هر که سوره یس پیش از خواب بخواند، حق تعالى هزار ملک به او موکل گرداند که او را از شر شیاطین و هر بلایى حفظ کند.

از حضرت امام محمد باقر علیه‏السلام منقول است که هر که سوره «اذا وقعت الواقعة» هر شب پیش از خواب بخواند، در قیامت روى او ماند ماه شب چهارده باشد

سه شنبه 88 آذر 10 , ساعت 5:25 عصر
نخستین نکته برای رعایت دستورهای بهداشتی درباره خوردن، توجه به این حقیقت لازم است که در نظام آفرینش،«خوردن»، ابزاری برای زندگی است، نه آن که زندگی، ابزاری برای خوردن؛ چنان که در حکمتی منسوب به امام علی(ع) آمده است:

لا تطلبِ الحَیاةَ لِتأکلَ، بَل اطلُبِ الاکل لِتحیا. (زندگی را برای خوردن مخواه، بلکه خوردن را برای زندگی بخواه).

بسیاری از مردم ـ اگر نگوییم بیشتر آنهاـ سلامت، شادابی و زندگی خود را فدای شکم خود می کنند.از این رو، هیچ گاه به فکر این نیستند که چه بخورند، چگونه بخورند و چه اندازه بخورند. پس، هر چه را مزه بهتری دارد، به هر اندازه که میل دارند و به هر شکلی که پیش بیاید، مصرف می کنند و بدین سان، گرفتار انواع بیماری ها می شوند، چنان که امام علی(ع) می فرماید:

مَن غَرَسَ فی نَفسِهِ مَحَبَة انواع الطعام، اجتَنی ثِمارش فُنونِ الاسقام.

(هرکس در دل خود، درخت علاقه به انواع غذاها را بکارد، میوه ی انواع بیماری ها را از آن می چیند).

رهنمودهای اسلام در این زمینه، فوق العاده مهم و ارزشمندند و با در نظر گرفتن عصر صدور آنها، معجزه علمی پیشوایان دین، محسوب می شوند. در این باره، توجه به دو نکته، دارای اهمیت است:

الف- رهنمودهای اسلام درباره خوردن، تنها سلامت جسم را تضمین نمی کند، بلکه تضمین کننده سلامت جسم و روح انسان هاست.

ب- از آن جا که عقل و علم، به همه رازهای آفرینش احاطه ندارند، چه بسا حکمت برخی از رهنمودهای اسلام برای دانش امروز، مجهول باشد، ولی بی تردید این به معنای بی دلیل بودن آن رهنمودها نیست، چنان که فلسفه تعدادی از احکام اسلام، در گذشته ناشناخته بود و امروزه علم به راز آنها پی برده است.

و اینک، اشاره ای کوتاه به آن رهنمودها:
1- حلال بودن غذا

نخستین و مهم ترین رهنمود اسلام درباره مواد غذایی مورد مصرف، این است که «حلال» باشند، بدین معنا که:

اولا: آنچه انسان مصرف می کند، باید از راه مشروع تهیه شده باشد. غذایی که از راه نامشروع و تجاوز به حقوق دیگران تهیه گردد، هر چند ممکن است برای سلامت جسم، ضرر نداشته باشد، اما بی تردید برای سلامت روان، زیانبار است.

ثانیا: غذای انسان باید ازطیبات(آنچه پاک است) تهیه شده باشد. بر اساس این رهنمود، انسان نباید غذاهایی را که طبع توده مردم از آن نفرت دارد، یا اسلام خوردن آن را ممنوع دانسته(مانند: گوشت مردار یا گوشت حیوانات حرام گوشت) مصرف کند، هر چند که تجاوز به حقوق دیگران نباشد.

ثالثا: غذا برای کسی که مصرف کننده است، نباید زیانبار باشد. توضیح این که ممکن است غذایی برای یک نفر مفید باشد، اما برای دیگری به دلیل آن که بیماراست، زیانبار باشد.

رابعا: غذا برای روح انسان یا جامعه مَفسده نداشته باشد. توضیح این که ممکن است غذایی حلال باشد و برای جسم هم زیانبار نباشد، لیکن چگونگی مصرف آن، برای روح یا جامعه مفسده داشته باشد؛ مانند غذا خوردن در ظروف طلا و نقره، یا غذا خوردن از سفره ای که مشروبات الکلی در آن قرار دارد. خوردن این گونه غذاها نیز در اسلام، ممنوع شناخته شده است.
2- دو وعده غذا خوردن در شبانه روز

در روایات اسلامی، برای تداوم سلامت و شادابی انسان، خوردن دو وعده غذا در صبح و شام توصیه شده است. اهل بهشت نیز که در دار السلام، جاوید هستند، در همین دو وعده غذا می خورند: «وَلَهُم رِزقهُم فِیهَا بُکرَة وَ عَشِیا؛ و در بهشت، هر صبح و شام، روزی آنان آماده است»(مریم : آیه62)
3- توصیه به کم خوری

پیشوایان دین، ضمن تأکید بر کم خوری، منافع فراوانی برای آن ذکر کرده اند؛ مانند: تداوم سلامت بدن، صفای اندیشه، نورانیت دل، رهایی از دام شیطان، بهره گیری از ملکوت هستی، نزدیکی به خداوند متعال و استفاده بهتر از عبادت پروردگار.
4- خطر پُرخوری

برعکس، پُرخوری از منظر احادیث، به شدت نکوهیده است. پُرخوری از سلامت می کاهد، بدن را بدبو می کند و زمینه را برای انواع بیماری های جسمی و روحی فراهم می سازد. پُرخوری، جوهر نفس راتباه می کند، به نیروی تقوا (پرهیزگاری) و ورع (خویشتن داری) ضربه می زند، حجاب تیزهوشی است و دل را سخت و تاریک می سازد.
5- مقدار غذای مفید

برای پیشگیری از زیان های پُرخوری و بهره گیری از منافع کم خوری، پیشوایان اسلام توصیه کرده اند که انسان تا زمانی که احساس گرسنگی نکرده، چیزی نخورد و قبل از آن که کاملا سیر شود، از خوردن غذا دست بکشد:«کُل وَ انتَ تشتهی، وَ امسِک وَ انتَ تَشتهی».
6- برترین خوراکی و بهترین سفره

از منظر روایات اسلامی، برترین غذاها، غذایی است که دارای چند ویژگی باشد:

اول آن که از دست رنج خودِ فرد تهیه شده باشد؛

دوم آن که خانواده ی او آن را دوست داشته باشند؛

سوم این که بوی آن موجب آزار دیگران نباشد.

بهترین سفره ها نیز پاکیزه ترین، حلال ترین و ساده ترین آنهاست و انواع غذاهای رنگارنگ و گران قیمت ـ که اهل بیت(ع) از مصرف آنها پرهیز می کردند ـ بر آن چیده نشده باشد.
7- آداب سُفره

آدابی که پیشوایان اسلام برای حضور بر سفره غذا توصیه کرده اند، عبارت اند از :

بودن سبزیجات در سفره، شستن دست ها، نشستن بر سر سفره با فروتنی، گرامی داشتن نان، سهیم کردن ناظر(اعم از انسان و حیوان) در غذا و آخرین ادب، صدقه دادن از آن غذا یا همانند آن.

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ